راز قتل زن جوان در پارک چیتگر | ۲ متهم قتل را به گردن یکدیگر انداختند
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۱۷۵۹۱
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایران، رسیدگی به این پرونده از شامگاه بیست و چهارم شهریور سال ۹۶ همزمان با کشف جسد زنی جوان در حاشیه پارک چیتگر آغاز شد.
تیم جنایی با حضور در محل دریافتند زن جوان خفه شده و به قتل رسیده است. در حالی که تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول و شناسایی قاتل ادامه داشت، مأموران ساعتی بعد مرد جوانی را که در همان حوالی کنار یک دستگاه پراید ایستاده و رفتار مشکوکی داشت، دستگیر کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مسعود ۳۰ ساله مدعی شد ماشین متعلق به یکی از دوستانش است اما در استعلام خودرو پراید مشخص شد متعلق به زن جوانی به نام رویاست. شواهد نشان میداد زن جوان با مسعود در رابطه بوده و همان شب به طرز مرموزی ناپدید شده است. با تکمیل تحقیقات نیز روشن شد جسد زن ناشناس که در حاشیه پارک چیتگر کشف شده متعلق به رویاست.
با افشای این ماجرا مسعود لب به اعتراف گشود و پرده از جنایت برداشت. مسعود گفت: مدتی قبل با رویا آشنا شدم. او زنی مطلقه و پولدار بود که میخواستم با او ازدواج کنم اما ۲ نفر از دوستانم به نامهای ارسلان و امان که افغانستانی هستند، نقشه کشیدند تا از رویا سرقت کنند.
روز حادثه با رویا به چیتگر رفتیم. امان و ارسلان که قصد سرقت پولها و گوشی موبایل او را داشتند، با رویا درگیر شدند و با روسری او را خفه کردند. من هم سوار خودروی رویا شدم و آنجا را ترک کردم اما چون رانندگی بلد نبودم به ناچار توقف کردم که مأموران گشت پلیس رسیدند و مرا دستگیر کردند.
به دنبال اظهارات این مرد، ۲ همدستش نیز ردیابی و بازداشت شدند. اما چند روز بعد مسعود ادعا کرد خودش به تنهایی رویا را کشته و امان و ارسلان در این ماجرا دستی نداشتهاند.
به این ترتیب، مسعود به اتهام قتل و امان و ارسلان به اتهام مباشرت در سرقت در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند اما در دادگاه مسعود اظهارات جدیدی را مطرح کرد.
وی گفت: من رویا را نکشتم. در بازداشتگاه امان مرا کتک زد و تهدید به قتل کرد. او چکی به من داد که مجبور شدم قتل را گردن بگیرم. اما حالا میخواهم واقعیت را بگویم. امان بهتنهایی روسری را دور گردن رویا پیچید و او را کشت.
سپس امان به دفاع پرداخت و گفت: مسعود دروغ میگوید. او خودش بهتنهایی رویا را کشت و ماشین را سرقت کرد.
ارسلان نیز که با قرار وثیقه آزاد بود، گفت: من قبلا هم در بازجوییها گفته بودم، در این ماجرا هیچ دخالتی نداشتم. من فقط همراه امان به پارک چیتگر رفته بودم.
با پایان اظهارات ضد و نقیض متهمان، قضات ادامه جلسه را به بعد موکول کردند تا تحقیقات درباره این پرونده تکمیل شود.
دومین دادگاهدر جلسه دوم دادگاه فقط مسعود و امان به اتهام قتل بار دیگر پای میز محاکمه ایستادند و اولیای دم برای متهمان حکم قصاص خواستند.
سپس ۲ متهم اظهارات قبلیشان را تکرار کردند و انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه رفتند. مسعود گفت: امان در غیاب من زن جوان را کشت و من از این ماجرا بیاطلاع بودم. اما متهم دیگر مسعود را دروغگو خواند و گفت او بهتنهایی رویا را کشته است.
بدین ترتیب، با پایان یافتن جلسه دادگاه، قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
کد خبر 547240 برچسبها حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: حوادث ایران پارک چیتگر زن جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۱۷۵۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکنش شاعرانه محمد مهدی عبداللهی به شعر رهبر انقلاب
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ؛ بیت تو راست معجزه در کف ز ساحران مهراس عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
از رهبر انقلاب در آستانه عملیات تنبیهی وعده صادق علیه رژیم کودک کش و غاصب صهیونیستی، باعث شد شاعران در ادامه این بیت ،اشعاری را بسرایند. یکی از این شاعران محمد مهدی عبداللهی است که اشعارش را در ادامه می خوانیم:
همیشه اهل ولا باش، از بلا مگريز بنوش جام بلا را از ابتلا مگريز
شهيد باش و شهيدانه در دل ميدان به روز واقعه ى سرخ از قضا مگريز
عصاى معجزه بردار و در ميانه ى نيل بپيچ در دل طوفان از اژدها مگريز
چقدر علقمه امروز در مقابل توست؟! علم به دوش بگير و به انزوا مگريز
صدای العطش کودکان غزه کنون به گوش می رسد ای دوست، از صدا مگریز
به هوش باش امان نامه را امان ندهی میان معرکه از بیم فتنه ها مگریز
بخوان كه لشكر شیطان سقوط خواهد كرد مبند دل به شياطين به ناكجا مگريز
قسم به وعده ی صادق كه قدس آزاد است بیا و یکدم در اثبات مدعا مگريز
نماز در وسط صحن قدس شيرين است در اقتداى شهيدان بزن صلا مگريز
ظفر از آنِ خداوند حىّ سبحان است ز کدخدا مهراس از خدا خدا مگريز
چه خوب گفت امينِ قُلوبِ مَنْ والاه "به حق سپار دل خويش و از دعا مگريز"
يقين كه خَيرُالعمل با ولايت عشق است از آستانه ى اولاد مرتضى مگريز
فرار کن به سوی کشتی نجات حسین به روز حادثه از سمت کربلا مگریز
به پرچمى كه بر آن حك شده ست نصرُالله سوار مى رسد از راه، بى هوا مگريز